تفال به حافظ 2 شهریور ماه 1401
به گزارش وبلاگ دوست، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آ ری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا نموده ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سر ها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
توضیح لغت: سمر: به فتح اول و دوم افسانه /مگر شود: همانا میسر شود، مگر در این جا قید تاکید است
تفسیر عرفانی:
می ترسم اشک پرده غم و اندوه را پاره سازد و این راز در عالم معروفیت یابد. مقصود او از این شعر این است که عاشقان درگاه معشوق به واسطه صبوری می توانند به لقای یار نایل آیند، چرا که انتظار و صبر فرد را آبدیده می نماید و او را لایق و شایسته بارگاه الهی می سازد.
تعبیر غزل:
اکنون که فرصتی دست داده و موقعیتی فراهم آمده، از آن استفاده کن که شانس یک بار در خانه هر کس را می زند. به خدا توکل کن و مغرور مشو.
منبع: فرارو
تاریخ انتشار: 3 شهریور 1401
آخرین بروزرسانی: 3 شهریور 1401
گردآورنده: do3t.dostblog.ir
شناسه مطلب: 15018
به "تفال به حافظ 2 شهریور ماه 1401" امتیاز دهید
دیدگاه های مرتبط با "تفال به حافظ 2 شهریور ماه 1401"
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید