نیل گیمن، ستاره راک ادبیات
به گزارش وبلاگ دوست، ژانر فانتزی از آن ژانرهاست که هرکسی با آن خاطره دارد. بسیاری از ما اولین بار با خواندن کتاب های فانتزی کتاب خوان شده ایم. فانتزی، ژانر محبوب نوجوانان و البته هرکسی است که دلش نمی خواهد به خاطر عددی که نشانگر سنش است، از این دنیای قشنگ و پر وهم و خیال محروم گردد.
نیل گیمن نامی آشنا برای علاقه مندان به کتاب ها و حتی آثار سینمایی فانتزی است. وقتی از فانتزی حرف می زنیم، درواقع از ژانری با طیف وسیع صحبت می کنیم که امروز دیگر برای تفکیک دسته بندی های آن باید حسابی مطالعه داشته باشیم! تا سی چهل سال پیش اکثرا کتاب های فانتزی را که در ایران ترجمه می شد، با دسته بندی علمی-تخیلی می شناختند. همان ژانری که ایزاک آسیموف، جان کریستوفر و جی. آر. آر تالکین و… را وارد جهانی کودکی و نوجوانی ما کرد. اما حالا دسته بندی های این جهانی عظیم و عمیق به ادبیات ما هم راه پیدا نموده و حتی نویسندگان ایرانی دست به خلق آثاری در گونه های مختلف فانتزی زده اند.
گیمن در ایران بیشتر با آثاری برای گروه سنی نوجوان شناخته شده است اما یک فانتزی دوست به خوبی می داند که این مرزبندی های سنی در جهانیی که هیچ مرزی برای پرواز خیالات ندارد، معنایی ندارد.
نیل گیمن؛ خالق همه کاره فانتزی تاریک
گیمن که متولد نوامبر 1960 میلادی است تا امروز تقریبا هرجا که توانسته دست به فراوری محتوای محبوبش زده است. او کتاب های زیادی نوشته که بیشتر آن ها کمیک هستند و از این تعداد، 18 عنوان آن در دسته رمان قرار می گیرند. لیست بلندبالای داستان های کوتاه، داستان بلند، رمان های گرافیکی و کمیک ها فقط شامل آثاری هستند که او به چاپ رسانده، بقیه انرژی گیمن صرف فراوری آثار صوتی و تصویری می گردد. او به تئاتر صوتی علاقه جدی دارد و به صورت پیگیر و دنباله دار به عنوان یک صداپیشه فعالیت می نماید. او یک بار هم در سال 2018 به عنوان ستاره مهمان در سریال تئوری بیگ بنگ حضور پیدا کرد و با شلدون کوپر، شخصیت مشهور این سریال، درباره کتابش حرف زد.
گیمن مدتی طولانی سردبیر مجله کمیک ابدی های مارول متعلق به کمپانی خوش نام مارول بود اما از آن جا که هیچ چیز اصولا دست وبال یک نویسنده فانتزی را نمی بندد، در سال 2009 به عشق بتمن بار خیانت را می پذیرد و برای رقیب اصلی مارول یعنی کمپانی دی.سی داستان هایی درباره بتمن می نویسد. خودش می گوید این بدنامی را به جان می خرد چرا که از کودکی عاشق بتمن بوده است.
گیمن فیلم هم می سازد و حتی پیروز به دریافت جایزه هایی برای فیلم هایش هم شده است. علاوه بر این، هرجا فرصت داشته، برای انیمه ها و فیلم های محبوبش زیرنویس تهیه نموده است. خودش این کار را خیلی مفید می داند و به نوشتن زیرنویس برای انیمیشن پرنسس مونونو که اثر هایائو میازاکی افتخار می نماید.
به هرحال پرافتخارترین کارنامه نیل گیمن، کارنامه نویسندگی اوست. اولین بار کتاب ها بودند که نیل گیمن را با جهانی پر شاخ و برگ فانتزی آشنا کردند.
پدرعظیم او مثل بسیاری از یهودیان لهستانی در زمان جنگ جهانی دوم تن به مهاجرت می دهد و زندگی اش را با راه اندازی فروشگاه های زنجیره ای در انگلستان سروسامان می دهد. پدر نیل گیمن کسب وکار پدرعظیم را ادامه می دهد و از آن جا که مادر نیل هم داروساز بوده، او می آموزد که در این خانواده پرمشغله خودش باید برای خودش همبازی پیدا کند. نیل کتاب را به عنوان همبازی انتخاب می نماید و از چهار سالگی خواندن و نوشتن را یاد می گیرد.
گفتن ندارد که مدرسه برای چنین کودک باهوش و کنجکاوی چه جای کسل نماینده ای است! هرچیزی را که معلم می گوید، او از قبل می داند. در چنین شرایطی کتابخانه مدرسه بهترین جاست و همین جاست که او را با جهان شگفت انگیز تالکین و ارباب حلقه ها آشنا می نماید. در خلق آثار فانتزی امروز می گردد گفت سر هر رشته ای را که بگیرید، بالاخره یک جایی در ریشه به ارباب حلقه ها می رسید! گیمن در مسابقات کتابخوانی مدرسه خوش می درخشد و کتاب تبدیل به عظیمترین دلخوشی اش می گردد.
او در مصاحبه ای گفته است از وقتی هفت ساله بوده تصمیم می گیرد نویسنده گردد. وقتی در تولد هفت سالگی اش کتاب سرگذشت نارنیا را هدیه می گیرد، مسحور جهانی آفریده سی.اس لوئیس می گردد. آن قسمت هایی که لوئیس داخل پرانتز مستقیما با مخاطب حرف می زند، نیل گیمن را به وجد می آورد و با خود می گوید من عاشق این پرانتزها هستم. روزی در کتاب هایم جهانی را داخل این پرانتزها می سازم.
نیل گیمن نویسندگی را به صورت جدی از 23 سالگی با انتشار داستان هایی در مجلات شروع می نماید و امروز کلکسیونی از جوایز مختلف را برای کتاب هایش دارد؛ از جایزه هوگو و نبولا گرفته تا نشان نیوبری که مهم ترین جایزه ادبیات کودک و نوجوان است. مهم ترین آثار گیمن در حال حاضر مجموعه کتاب های کمیک سندمن و رمان های گَرد ستاره، خدایان آمریکایی، کتاب گورستان، کورالاین و اقیانوس انتهای جاده است.
گیمن می گوید اولین مستمع آثارش، سگش است و او را منتقد صریحی می داند که به محض کسل نماینده شدن داستان دمش را روی کولش می گذارد و می رود!
همان طور که اشاره شد، آثاری که گیمن را به زبان فارسی معرفی نموده اند، در ژانر کودک ونوجوان شناخته می شوند اما بدون شک خواندنشان برای مخاطب عظیمسال هم بسیار جذاب است. فانتزی تاریک یا خیال پردازی تیره وتار (Dark Fantasy) یعنی ژانر محبوب نیل گیمن، تعلیق ها و فضای رمزآلودش را از مخاطبان در هیچ سن وسالی دریغ نمی نماید.
برای پرداختن به فیلم ها، سریال ها و اقتباس ها از کتاب های گیمن به دلیل وسعت کارش در صنعت فیلم و سینما و صداپیشگی احتیاج به یک مقاله جداگانه داریم اما یکی از مهم ترین اقتباس هایی که می توانیم آن را معرفی کنیم، سریال خدایان آمریکایی است که ساخت آن از سال 2017 شروع شده است.
شهرت جهانی نیل گیمن نه مثل یک نویسنده بلکه با آن هواداران دوآتشه، شبیه به شهرت ستاره های راک است. هواداران او، لقب ستاره راک ادبیات را برازنده این نویسنده انگلیسی تبار ساکن آمریکا می دانند.
کتاب گورستان، برنده مدال نیوبری
نیل گیمن با نوشتن رمان کتاب گورستان برنده مدال نیوبری شد. ایده اصلی این داستان وقتی به ذهن نویسنده رسید که فرزند دوساله اش را در حال دوچرخه سواری در فضای گورستان نزدیک خانه دید. اینکه کودک دوساله هیچ تصوری از ترس از ارواح ندارد و فضای گورستان را برای بازی مناسب دیده، برای نیل گیمن جالب بود.
داستان کتاب گورستان هم درواقع از پناه بردن کودکی هجده ماهه به گورستان شروع می گردد. وقتی یک قاتل وارد خانه شده و سه نفر از اعضای خانواده این کودک را می کشد، سراغ او می آید اما او در اتاقش نیست. کودک نوپا پیروز می گردد به گورستان کنار خانه برود و در آن جا ارواح از او نگهداری می نمایند. نام او را نوبادی یا هیچکس می گذارند و پس از گذشت سال ها نوبادی در کنار ارواح در امن و امان می ماند. زندگی در کنار ارواح به نوبادی توانایی هایی می دهد که در خانه خودشان هیچ وقت به آن ها نمی رسید. نوبادی می تواند وارد خواب های دیگران گردد، از میان اشیا رد گردد و در مواقع لزوم خود را غیب کند. همه این ها در حالی است که جک، قاتل خانواده نوبادی هنوز دنبال نفر چهارم خانواده است.
نمونه ای از توصیف های میخکوب نماینده نیل گیمن از فضای وحشتناک داستان را در قسمتی از کتاب می خوانیم:
دستی در تاریکی خنجری را گرفته بود. خنجر دسته ای از استخوان سیاه صیقلی داشت و تیغه ای بهتر و برنده تر از هر تیغی. اگر به بدن کسی فرو می رفت شخص تا مدتی حس نمی کرد جایی از بدنش بریده شده است. خنجر هر آنچه را که برای انجامش به آن خانه آورده شده بود، انجام داده و حالا دسته و تیغه اش خیس بود. لای در خیابان هنوز باز بود و خنجر و مردی که آن را در اختیار داشت، از همان جا به داخل خانه آمده بودند. باریکه هایی از مه شبانه پیچ و تاب می خورد و از لای در باز به داخل می خزید.
ترجمه فارسی این کتاب توسط چندین ناشر و از جمله انتشارات پریان با ترجمه فرزاد فربد به چاپ رسیده است. این کتاب را می توانید از وبلاگ دوست خریداری کنید.
اقیانوس انتهای جاده، تعلیق در عمق تاریکی
کتاب اقیانوس انتهای جاده گیمن را اگر قرار باشد با یک ویژگی بشناسیم، بدون شک باید به تعلیق اشاره کنیم. این کتاب که برنده جایزه کتاب سال 2013 بریتانیا شده است، هر لحظه مخاطب را با یک واقعه روبه رو می نماید.
داستان با یک بهانه ساده و معمولی شروع می گردد: مرد میانسالی بعد از سال ها برای شرکت در یک مراسم یادبود به شهر و محله کودکی اش سر می زند. قدم زدن در کوچه هایی پر از خاطرات کودکی، کاری است که شاید هرکسی از سر تفنن و دلتنگی انجام دهد اما همه چیز به همین سادگی نیست. این بار سیل خاطرات و نشانه های فراموش شده قدرت بیشتری دارند. تازه در این محله است که مرد یاد دوست دوران کودکی اش، دختری به نام لتی می افتد و ماجرا از جایی شروع می گردد که دوباره آن برکه رازآمیز و ترسناک جلوی چشمان او ظاهر می گردد. لتی به این برکه می گفت اقیانوس.
حالا در کنار این برکه، خاطرات مرد میانسال زنده می شوند و مخاطب، مستمع داستان روزهای کودکی اوست. این فقط یک روایت ساده نیست و نیل گیمن آن را با نجواهای درونی پیوند داده است. در این کتاب هم نیل گیمن انگار دوباره اعتراف می نماید که بچه ها دل شجاع تری دارند. همچنان که وقایع داستان هر آدم عظیمی را می ترساند اما کودک حاضر در داستان خوب بلد است چطور با این وقایع کنار بیاید.
درباره این کتاب گفته می گردد: قصه ای دارد به ظرافت بال های پروانه، و هراس انگیز همچون خنجری در تاریکی.
ترجمه فارسی اقیانوس انتهای جاده را فرزاد فربد توسط انتشارات پریان به چاپ رسانده و می توانید آن را از وبلاگ دوست خریداری کنید.
کورالاین، جهانیی برای چشم دکمه ای ها
کتاب کورالاین (در نسخه های فارسی به کرولاین و کارولین هم ترجمه شده است) هم همان طور که انتظار می رود، یک قهرمان کودک دارد؛ دختر 11 ساله ای به نام کورالاین که خواهر و برادری ندارد و پدر و مادرش هردو در خانه کار می نمایند. خانواده کورالاین به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان نموده اند و کورالاین کم کم متوجه می گردد دری مرموز و نگگردده در این خانه وجود دارد. کنجکاوی بچگانه، پایان پیروز می گردد و کورالاین یک روز این در را باز می نماید. در کمال تعجب این در روی جهانی عحیب و غریبی گگردده نمی گردد؛ دست کم ظاهرش که اینطور نیست!
در دقیقا رو به خانه ای باز می گردد که همه چیزش شبیه خانه خودشان است. حتی پدر و مادر کورالاین هم در جهانی پشت در حضور دارند. انگار کورالاین با جهانیی کپی شده از زندگی روزمره خودش روبه رو شده باشد. با این تفاوت که آدم های پشت در بسیار بیشتر از چیزی که کورالاین در جهانی واقعی دیده، به او توجه می نمایند. یک تفاوت دیگر هم هست و آن این که پدر و مادرش در جهانی پشت در، چشم های واقعی ندارند و به جای آن دو دکمه روی صورت آن ها واقع شده است. پدر و مادر چشم دکمه ای از کورالاین می خواهند پیششان بماند و درواقع هم آتها از پدر و مادر واقعی اش بیشتر او را دوست دارند. زندگی برای چشم دکمه ای ها ملایم تر و مهربان تر است اما اگر کورالاین بخواهد پیش آنها بماند باید او هم چشم دکمه ای گردد!
داستان کورالاین سرشار از تصویر است و همین انگیزه ای است تا برای فراوری یک انیمیشن از روی آن اقتباس گردد. انیمیشن کورالاین در سال 2009 توسط هنری سیلیک ساخته شد و به فروش 124 میلیون دلاری در جهان رسید.
این کتاب مثل بیشتر کتاب های پرطرفدار، توسط چند ناشر و با عنوان های متفاوت در نتیحه تلفظ های متفاوت Caroline به چاپ رسیده است.
کورالاین را می توانید با ترجمه مهسا ملک مرزبان در فیدیبو بخوانید.
منبع: دیجیکالا مگ