10 گام برای برای غلبه بر ترس از شکست خوردن
به گزارش وبلاگ دوست، شاید شما هم رؤیا تغییر راستا شغلی خود را در سر می پرورانید و یا تصمیم بزرگی برای کسب وکاری خود را می سنجید. شاید به تازگی پذیرش در مقطع تحصیلی بالاتری را گرفته باشید، ولی هنوز در خصوص این انتخاب تردید داشته باشید. شاید هم وقت آن رسیده باشد که راستا زندگی شخصی خود را تغییر داده و برای مسائلی مثل ازدواج تصمیم گیری کنید. تمام این موارد می تواند جزو چالش های تصمیم گیری بزرگ در زندگی ما باشد. زمانی که با چالشی نو در زندگی روبرو می شویم، باید با ترس از شکست مقابله کنیم. در این زمان ها احتمالاً از خودمان می پرسیم: اگر توانایی لازم را نداشته باشم چه؟ اگر خط فراوری نو ما کفاف ندهد چه؟ اگر پیشنهاد من را قبول نکند چه کار کنم؟ فرقی نمی کند 18 ساله باشید و یا 80 ساله، با قطعیت می توان بیان داشت که تمام افراد با شک هایی این چنینی در زندگی روبرو می شوند. همه ما در حال رشد هستیم و یاد می گیریم و شکست می خوریم و دوباره به پا می شویم و دوباره کوشش می کنیم.
جمله معروفی از وینستون چرچیل وجود دارد که می گوید پیروزیت انتهای جهت نیست. شکست کشنده نیست. بلکه این شجاعت ادامه دادن است که اهمیت دارد. در این مقاله، ما قصد یاری به شما را داریم. ما نمی خواهیم که ترس از شکست شما را از رسیدن به آرزوهایتان بازدارد. بنابراین، بیایید در خصوص اینکه چه چیزی باعث ترس از شکست می گردد و اینکه چه اقداماتی در این باره می توان انجام داد صحبت کنیم.
چه چیز باعث ایجاد ترس از شکست می گردد؟
درحالی که هر یک از ما با ترس از شکست دست و پنجه نرم می کنیم، احتمالاً همه ما خاطرات و تجربه های متفاوتی پیرامون این ترس داریم. داستان زندگی شما منحصر به فرد است و بنابراین ایده خوبی است که مدتی را صرف تفکر در خصوص علت اصلی ترس از شکست خود کنید. به صورت کلی، چند علت برای ایجاد ترس از شکست وجود دارد:
کمال گرایی: اغلب، ما نمی خواهیم چیز تازهی را امتحان کنیم، زیرا می ترسیم در اولین بار احساس خنگی کنیم یا اینکه آن کار را درست انجام ندهیم. کلید غلبه بر کمال گرایی این است که به خودتان اجازه دهید مبتدی باشید. هیچ ضرورتی وجود ندارد که در تمام مسائل خبره باشید؛ در واقع، چنین چیزی هم امکان پذیر نیست!
مقایسه: یکی از دلایل ایجاد ترس از شکست این است که ما به آنچه دیگران درباره ما فکر می نمایند اهمیت می دهیم. در واقع، به جای اینکه روی خودمان و اهداف خودمان متمرکز شویم، ما خودمان را با اطرافیانمان مقایسه می کنیم.
آسیب های گذشته: همه ما زخم ها و یا خاطرات تلخی را از چیزهای دردناکی داریم که تجربه نموده ایم. همین موضوع می تواند باعث ترس شما شده تا تصمیم بگیرید کاری را امتحان نکنید و یا از انجام آن منصرف شوید، زیر نمی خواهیم همان مسائل قدیمی و آسیب های گذشته را مجدداً تجربه کنید. اما همان طور که دکتر جان دلونی می گوید: گذشته شما یک زمینه است نه بهانه. ما نمی توانیم گذشته خود را به خاطر چیزی که در حال حاضر هستیم سرزنش کنیم. در واقع، گاهی اوقات همه ما مجبوریم تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنیم.
سیستم های باوری و اعتقادی: ارزش ها و باورهای ما اغلب از سنین بسیار پایین در ما ریشه می گیرد. الگو و شیوه صحبت کردن و بعلاوه نحوه ارتباط خانواده شما با یکدیگر بیش از آنچه تصور می کنید در شکل گیری شخصیت فعلی شما نقش داشته است. شما دیدگاه منحصر به فردی از زندگی دارید و این چیز خوبی است! اما گاهی اوقات، باورهای ما می توانند ما را عقب نگه دارند. به عنوان مثال، اگر والدینتان به شما گفتند که به میزان کافی باهوش نیستید تا بتوانید یک دندان پزشک شوید، ممکن است حتی در بزرگ سالی نیز همچنان این باور را داشته باشید که شما نمی توانید از عهده برخی کارها برآیید.
افکار منفی: در بسیاری از اوقات، ما بدترین دشمن خودمان هستیم! احتمالاً انواع دروغ های دلسرد نماینده در خصوص اینکه چه کسی هستید و چه کارهایی می توانید انجام دهید را به خودتان گفته باشید. وقتی آن صداها را می شنوید و چنین افکاری وارد فکر شما می گردد، بهتر است کمی مکث کنید و آن افکار منفی را به چالش بکشید. به جای گوش دادن به ندای دلسردنماینده درونتان، باید با خودتان صحبت نموده و افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنید.
گره زدن ارزش خود به دستاوردهایتان: برای بسیاری از مردم، این خیلی بسیار طبیعی است که کوشش نمایند در آنچه می توانند به دست بیاورند، معنایی پیدا نمایند. ولی هرگز نباید ارزش خود را بر اساس کاری که می توانید انجام دهید، بسنجید. وقتی ارزش خود را در کاری که می توانید انجام دهید بیابید، شکست ویرانگر می گردد، زیرا این شکست به هسته شخصیتی شما آسیب وارد می نماید و اعتماد به خودتان را از دست می دهید. همه ما باید به سختی کوشش کنیم تا احساس ارزشمندی خود را از شغل یا اهدافمان جدا کنیم. به عبارت دیگر، شکست خوردن در یک کسب وکار و یا تصمیم هیچ ارتباطی به ارزشمند بودن شخصیت ما ندارد.
چطور بر ترس از شکست غلبه کنیم؟
برای پیروزیت بیشتر در این زمینه، بهتر است موضوع را به خوبی تجزیه و تحلیل کنیم. در ادامه 10 قدم عملی را معرفی می کنیم که با استفاده از آن ها همین امروز می توانید در جهت غلبه بر ترس از شکست گام بردارید.
1. بدانید که ترس طبیعی است
این کاملاً طبیعی و عادی است که وقتی در حال اجرا کاری معنادار، چالش برانگیز یا ارزشمند هستیم، احساس ترس کنیم. ترس به این معنی نیست که شما کار اشتباهی را انجام می دهید. در واقع، احتمالاً به این معنی است که شما کار درستی را انجام می دهید! این به این علت است که چیزهای خوب در زندگی معمولاً با خطرات و ریسک هایی همراه است و همین باعث می گردد کمی ترسناک به نظر برسند.
شرح نویسنده: وقتی داشتم برای اولین رویداد بیزینس بوتیک آماده می شدم، ترسیده بودم. همه جور فکری توی سرم می چرخید: اگه کسی نیاد چی؟ اگر صحبت من به جایی نرسد چه؟ چه می گردد اگر همه از تک تک دقایق ارائه من متنفر باشند؟ بعد از این رویداد - که پیروزیت آمیز بود - به آرامی آغاز به جایگزینی ترس با اعتماد به نفس کردم.
البته، هر زمان که با چالش تازه و ترسناکی روبرو می شوم، ترس همچنان ظاهر می گردد و مطمئن هستم که برای شما نیز به همین شکل خواهد بود. اما می توانیم فکریت خود را اصلاح کنیم. می توانیم ترس از شکست را به عنوان نشانه ای ببینیم که در حال اجرا کاری جسورانه هستیم، نه کار بد.
2. به خودتان اجازه بدهید مبتدی باشید
همان طور که پیش تر بیان شد، کمال گرایی یکی از اصلی ترین دلایل بروز ترس از شکست است. بسیاری از اوقات، ترس از شکست باعث می گردد به سمت جلو و رؤیاهایمان حرکت نکنیم، زیرا می خواهیم از همان ابتدا کامل باشیم. این تصور به این می ماند که برای اولین مرتبه در یک آزمون تخصصی و تازه شرکت کنید، ولی انتظار عملکردی خارق العاده و کسب نمره 100/100 را داشته باشید! اما اجازه دهید آن را به شما گوشزد کنیم: وقتی کاری تازه را آغاز می کنید، به احتمال بسیار زیاد عالی نخواهد بود. ولی این اشکالی ندارد و کاملاً عادی است!
شرح نویسنده: وقتی برای اولین بار سخنران عمومی شدم، مجبور بودم تا برای جمعی از افراد سخت گیر سخنرانی کنم. در طول سخنرانی، خیلی از اوقات حواسم به برخی از کارهایی که مردم در بین تماشاچیان انجام می دادند، پرت می شد. عصبی می شدم و هر چند وقت یک بار رشته فکر از دستم خارج میشد. اما میدونی چیه؟ من باید از جایی آغاز می کردم و در آن مقاطع به خودم اجازه می دادم تا مثل یک مبتدی رفتار کنم و ترسی هم از بابت آن نداشتم، شما هم همین طور!
همان طور که بیان شد، گاهی اوقات باید به خودتان اجازه دهید مبتدی باشید. با این کار می توانید احتیاج خود را به کامل بودن را کنار گذاشته و آغازی تازه داشته باشید. همان طور که قدم های کوچک را یکی پس از دیگری برمی دارید، هر قدم به شما اعتماد به نفس می دهد و قدم بعدی را تقویت می نماید.
3. تصمیم بگیرید که از شکست درس بگیرید.
در سال 2020، مردم از مستند The Last Dance استقبال بی نظیری کردند. فیلمی که حرفه افسانه ای مایکل جردن را با تمرکز بر آخرین فصل او با تیم شیکاگو بولز دنبال می نماید. یکی از موضوعات مهم مستند سریالی -و یکی از چیزهایی که من بیشتر از همه در خصوص او تحسین می کنم- این است که مایکل جردن چگونه شکست های خود را در آغوش می گیرد و از آنها درس می گیرد.
مایکل جردن می گوید: در دوران حرفه ای ام بیش از 9000 شوت از دست داده ام. من تقریباً 300 بازی را باخته ام. بیست و شش بار، برای زدن شوت برنده بازی به من اعتماد شده و آن را از دست دادم. من بارها و بارها و بارها در زندگی ام شکست خورده ام، و به همین علت است که پیروز می شوم!.
با داشتن طرز فکری درست، ما می توانیم شکست را نه به عنوان یک دشمن و یک عامل بازدارنده، بلکه به عنوان یک دوست و معلم ببینیم. تردید نداشته باشید که هر فرد پیروزی را که او را بسیار تحسین می کنید -در تجارت یا رهبری یا ورزش یا هر چیز دیگری- حتماً شکست های زیادی را در زندگی تجربه نموده است.
واقعیت این است که چیزی به نام زندگی بدون ریسک وجود ندارد. اما زمانی که تصمیم می گیریم از اشتباهات خود درس بگیریم (درست مانند مایکل جردن)، می توانیم به شکست های کنونی خود اجازه دهیم پیروزیت های آینده ما را تقویت نموده و در این زمینه با ما یاری نمایند.
4. با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید
زمانی که احساس ترس از شکست در شما بسیار قوی است، یکی از برترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که با کسی که می شناسید و به او اعتماد دارید صحبت کنید. این فرد می تواند یک دوست، مربی، مشاور یا همسرتان باشد. شاید خودتان هم متوجه این موضوعات شده باشید: زمانی که به تنهایی در خصوص یک مسئله یا مشکل فکر می کنید، خیلی ترسناک تر به نظر می رسند و شما جرئت انجام آن را پیدا نمی کنید. اگر هم تصمیم به انجام آن کار بگیرید، آن را بسیار آرام و با احتیاط فراوان انجام خواهید داشت. اما زمانی که ترس و نگرانی های خود را با دیگران مطرح می کنیم، باعث می گردد خیلی کمتر ترسناک به نظر برسند و جرئت بیشتری برای انجام آن ها پیدا می کنیم. به صورت کلی، چیزی در خصوص پردازش ترس با صدای بلند وجود دارد که آن را کمتر ترسناک می نماید. بنابراین، زمانی که ترس از شکست در شما قوی است، دغدغه های خود را به کسی که به او اعتماد دارید مطرح کنید. به علاوه، اگر با کسی که به او اعتماد دارید - کسی که شما را دوست دارد - مشورت کنید، توصیه های ارزشمندی را در خصوص گام های بعدی تان به دست خواهید آورد.
5. از خودتان پرسید من برای چه کسی می جنگم؟
ترس از شکست، شما را از انجام کارها و چیزهای مهمی باز می دارد. این موضوع به احتمال زیاد، شامل سایر افرادی که به آنها اهمیت می دهید نیز شده و در زندگی آن ها تأثیرگذار خواهد بود.
برای مثال، فرض کنید رؤیا راه اندازی یک شرکت یا کسب وکار را دارید، اما این به نظر خیلی بزرگ و ترسناک است که جرئت نمی کنید این کار را آغاز کنید. در این لحظه شاید خوب باشید که کمی مکث نموده و این سؤال را از خودتان بپرسید: من برای چه کسی می جنگم؟ واقعاً افرادی در جهان وجود دارند که به راه چاره، محصول یا خدماتی احتیاج دارند که شما رؤیا ارائه آن را دارید و اگر ترس از شکست مانع از اقدام عملی شما گردد، آن افراد هرگز به این خدمات شما دسترسی نخواهند داشت.
حتی اگر با یک هدف شخصی تر روبرو هستید، مانند رسیدن به اندام ایدئال یا کوشش برای تغییر شغلی، برای چیزی بیشتر از خودتان می جنگید. وقتی ایرادات خودتان را رفع می کنید، در واقع به همه سود می رسانید.
6. گزینه های متعددی پیش روی خود قرار دهید
اگر ترس از شکست باعث می گردد نتوانید یک تصمیم بزرگ و اساسی را اتخاذ کنید، چندین گزینه را آنالیز نموده و هرکدام را ارزیابی کنید.
فرض کنید می خواهید تغییر شغلی ایجاد کنید. ترک یک فضای آشنا و قدم گذاشتن در ناشناخته ها می تواند وحشتناک باشد، به ویژه زمانی که این تغییر شامل ریسک اقتصادی نیز بوده باشد. اما در اینجا یک نکته مهم وجود دارد که باید به خاطر داشته باشید: اطلاعات خوب منجر به تصمیمات خوب می گردد.
تحقیق کنید. با افرادی صحبت کنید که می توانند در این زمینه به شما یاری نمایند. برای حل این مشکل زمان بندی ها و روینمودهای متعددی را تنظیم کنید. هدفمند و دقیق باشید. در نهایت و با انجام تمام این کارها، می توانید تصمیمی آگاهانه را با اعتماد به نفس، و نه با ترس، بگیرید.
7. از خودتان بپرسید اگر . … چه؟
وقتی در حال ارزیابی یک پروژه تازه، ایده تجاری یا هدف شخصی هستید، به بدترین سناریو فکر کنید. از خود بپرسید: اگر بدترین ترس های من واقعاً اتفاق بیفتد چه؟ آیا زنده خواهم ماند؟ چقدر فرصت برای جبران خواهم داشت؟ حجم آسیب چقدر خواهد بود؟ با آنالیز این سؤالات، درکی منطقی تر از شرایط خواهید داشت و شاید واقعاً ترس از شکست شما صحیح و مناسب بوده و انجام آن کار به صلاح نباشد. ولی از سوی دیگر، خیلی از اوقات نیز متوجه خواهید شد که ترس شما بیجا بوده و شکست خوردن واقعاً آسیب خاصی را متوجه شما نخواهد کرد.
8. هزینه کوشش نکردن را درک کنید
سوزی کاسم می گوید: ترس رؤیاهای بیشتری را می کشد تا شکست خوردن واقعی. واقعیت این است که زندگی با ترس هزینه دارد. این شیوه زندگی به قیمت رؤیاها و امیدها و برنامه های شما تمام می گردد. بنابراین، شما یک انتخاب دارید: در حاشیه بنشینید یا اینکه در زندگی خودتان شرکت نموده و فعال باشید. توصیه ما این است که ترس را کنار گذاشته و اهدافتان را پیگیری کنید. ولی این هم یادتان باشد که هر از چند گاهی ممکن است با شکست روبرو شوید. ولی موضوع این است که رؤیاهای شما ارزش ریسک کردن را دارد.
9. ایجاد تغییر در طی جهت را یاد بگیرید
اغلب ما تصورمان از ترس از شکست این است که جهتی ترسناک و ریسکی را پیش می گیریم، در آن شکست خورده و سپس در همین موقعیت گیر می کنیم. ولی واقعیت این است که یادگیری انعطاف پذیری و سازگاری با چالش ها می تواند به ما یاری کند از شکست جلوگیری کنیم، یا ضربه های ناشی از اشتباهات را کاهش دهیم.
فقط به این علت که شما تصمیمی گرفته و یا اینکه کاری را آغاز نموده اید به این معنی نیست که همواره و در هر شرایطی باید در همان راستا عمل کنید. در واقع، اگر شرایط مناسب نیست، هیچ الزامی به ادامه دادن همان جهت وجود ندارد. شما می توانید چیز تازهی ارائه دهید، می توانید توقف کنید، اهداف و جهت را مجدداً آنالیز و انتخاب کنید و در نهایت نظر خود را تغییر دهید.
10. کار را با ترس انجام دهید
هیچ چیز مانند انجام کاری که از آن می ترسید، ترس را از بین نمی برد. در سرانجام، این به خود شما بستگی دارد که در مسابقه ثبت نام کنید، وبلاگ را راه اندازی کنید، کسب وکار را راه اندازی کنید یا به هر هدف دیگر خود برسید. این به شما بستگی دارد که به ترس خود غلبه نموده و پای در این جهت بگذارید. منتظر نمانید تا ترس شما از این موضوع از بین برود. گاهی اوقات ضروری است کارها را با همان با ترس انجام دهید. یادتان باشد، احتمالاً چیزی خارق العاده در آن طرف ماجرا منتظر شما است!
منبع: ramseysolutions
منبع: دیجیکالا مگ